یه زمانی تو آشپزخونه ایرانی شتر میتونست رفت آمد کنه، بعد اومدن دیوارشو برداشتن شد اوپن! هیچکس هم دلیلشو نفهمید. بعد هی اون اوپن رو بردن عقبتر، تا اینکه اندازه یه جانماز فضا موند، اگه دو نفر همزمان داخل بودن و در یخچالو باز میکردی، میرفت تو کمر یکی دیگه!!! بعد خود اون اوپن هم آبش کردن، اندازه یه میز چرخخیاطی باقی موند، اسمشو گذاشتن جزیره!
دیگه وسائل آشپزخونه اومده وسط هال عملا. انگار چادر هلال احمره!....
مهمونی که رو مبل نشسته میفهمه پیازارو کجا میذارید، شکلاتا تو کدوم کشوئن، و چقد تو یخچال میوه هست!
حتی میفهمه که چای حاضر نبوده و مجبوری از چای کیسهای استفاده کنی براش. برای فرهنگی که هنوز مملو از رودربایستیهاست، این آشپزخونه فقط یه خودآزاریه. همشم جلو مهمون باید روسری سرت باشه چون همه چی وسطه.
باید با چادرسیبزمینی پوست بکنی، با چادر شیرینی بچینی تو ظرف، با چادر پیاز تفت بدی، با چادر از فریزر گوشت دربیاری، و همه کارای دیگه. خیلیهاشون حتی پنجره هم ندارن، و وقتی گاز روشنه باید با چادر از گرما خفه شی. نی نی پرارین البته اونایی که من دیدم تو آپارتمانها، حتی لخت هم باشی باز خفه میشی. اخیرا خیلی میخوان لوکسش کنن، یه فضا اندازه ی قبر بهش اضافه کردن اسمشو گذاشتن مطبخ! من اوائل فکر میکردم یکی خواسته مسخرهبازی دربیاره این اسمو گذاشته روش!
آشپزخونه امروزی دیگه آشپزخونه نیست، یه جوکه. خونههامون هم جوکه. معماریمون هم جوکه! عادتای رفتاریمون هم جوکه. همهچی به مجموعهای از جوکهای خندهدار یا بیمزه تبدیل شده. دیگه هیچی عین قدیم نیس چرا؟؟
سلام دوستای مهربونم
از لطف و محبتتون خیلی ممنونم
الهی همیشه سلامت باشید و دلتون شاد😘💕💞
کیک بستنی عصرونه یه روز گرم تابستون
جاتون سبز🌹💐
#کیک_بستنی#ایده#دیزاین
...